منم ميدونم که روزهاي آفتابي زيبا هستن و بهار فصله قشنگيه
اما اگه روز هاي سرد و باروني و فصول خاکستري و يخ زده نباشن که ديگه اين زيباييها اينجور خودنمايي نميکنن!
شايد شكست هست که به موفقيت معنا ميده ، نا اميدي اگه نبود که ديگه اميد مفهومي نداشت!
اگه از من بپرسي ميگم هر بادي که از ريشه درت نياره ريشت رو محكم تر ميکنه ، اما اين وسط يه چيزي هست که بد جور ميتونه دل آدما رو بسوزونه
مي دوني چه قدر سخته که روزها به انتظار بهار پشت شيشه نشسته باشي
و يکدفعه "ناخونده" پاييزمهمون لحظه هات بشه؟
نظرات شما عزیزان: